loading...
عرفات
محمد رضا معینیان بازدید : 59 یکشنبه 17 آذر 1392 نظرات (0)

2. محمّد بن سنان از يك تن از راويان از امام صادق (ع) نقل كرده است كه پيامبر خدا (ص) فرمود: چون روز قيامت شود خيمه‏اى از نور براى فاطمه (س) بر پا مى‏شود، و حسين (ع) در
حالى كه سر خود را به دست گرفته است وارد مى‏گردد.هنگامى كه چشم فاطمه (س) به او مى‏افتد ناله‏اى مى‏كشد كه همه فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل و بندگان مؤمن خدا به حال او گريه مى‏كنند. آن‏گاه خداوند مثالى را به صورت مردى خوش اندام بدون سر مجسّم مى‏سازد كه با قاتلان آن حضرت به مخاصمه بر مى‏خيزد. پس خداوند قاتلان او و كسانى را كه به نوعى در قتل وى شركت داشته‏اند گرد مى‏آورد و همه را تا آخرين نفر به قتل مى‏رساند. آن‏گاه زنده مى‏شوند و امير مؤمنان (ع) آنان را مى‏كشد، و باز زنده مى‏شوند و حسن بن على (ع) آنان را به قتل مى‏رساند، و باز هم زنده مى‏شوند و حسين (ع) آنان را مى‏كشد، و مجددا زنده مى‏شوند و از ذريّه ما هر كه هست آنان را يك بار به قتل مى‏رساند. اينجاست كه خشمها فرو مى‏نشيند و اندوهها فراموش مى‏گردد.
3. اسماعيل بن جابر مى‏گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: به خدا سوگند، قائم ما نسل قاتلان حسين (ع) را به سبب اينكه از كار پدرانشان راضى بودند خواهد كشت.
4. شريك در حديثى مرفوعه نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود: چون روز قيامت شود فاطمه (س) در ميان جمعى از زنان خويشاوندش وارد محشر مى‏شود. پس به او خطاب مى‏گردد: به بهشت در آى. فاطمه (س) مى‏گويد: به بهشت نمى‏روم تا اينكه بدانم پس از من با فرزندم چه كردند. پس خطاب مى‏رسد: به قلب محشر نظر كن. فاطمه (س) نگاه مى‏كند و فرزندش حسين (ع) را مى‏بيند كه بى‏سر ايستاده است. فريادى مى‏كشد و من هم از فرياد او فرياد بر مى‏كشم، و همه فرشتگان از شيون ما ناله و فرياد بر مى‏آورند. اينجاست كه خدا به خشم مى‏آيد و به آتشى كه نامش «هبهب» است و هزار سال در آن دميده‏اند و هيچ گونه آسايشى در آن نيست و هرگز اندوه از آن جدا نمى‏شود، فرمان مى‏دهد كه: قاتلان حسين (ع) را هر چند از حاملان قرآن باشند برباى. پس آتش آنان را فرو مى‏گيرد و در كام خود فرو مى‏برد و مى‏خروشد و آنان نيز با خروش او مى‏خروشند، و نعره‏اى مى‏كشد و آنان هم به همراه او نعره مى‏كشند، و ناله سر مى‏دهد، و آنان نيز ناله سر مى‏دهند. پس قاتلان به سخن در مى‏آيند و با زبانى باز مى‏گويند:
پروردگارا، چرا اين آتش را پيش از آنكه بت پرستان را بدان عقوبت كنى بر ما مسلّط ساختى؟ از سوى خداوند پاسخ مى‏رسد: كسى كه مى‏داند با آن كس كه نمى‏داند يكسان نيست.
7. يعقوب بن سليمان مى‏گويد: شبى با چند تن از دوستان گفت و گويى داشتيم.
سخن از شهادت حسين (ع) به ميان آمد. يكى از آن ميان گفت: هيچ يك از كسانى كه دامنشان به خون حسين (ع) آلوده شد باقى نماند مگر اينكه در مورد فرزند و مال و جانش به بلايى گرفتار شد. پيرمردى در آنجا بود، سوگند ياد كرد كه من از جمله كسانى بودم كه در قتل حسين (ع) شركت كردم و تاكنون هيچ گونه آسيبى نديده‏ام كه موجب ناراحتى من باشد. حاضران همه بر او خشم گرفتند. در اين ميان چراغ كه با نفت مى‏سوخت خراب شد. پيرمرد برخاست كه آن را اصلاح كند، آتش به انگشت اورسيد. خواست آن را با پف كردن خاموش كند آتش ريش او را فرا گرفت. بيرون دويد كه آن را با آب خاموش كند. خود را در نهر آب انداخت، ولى آتش بالاى سرش شعله‏ور شد و هر گاه سر از آب بيرون مى‏كرد او را مى‏سوزانيد، و پيوسته در اين حال بود تا هلاك شد. خدا او را لعنت كند.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه انصارى، ص: 427

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 114
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 104
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 235
  • بازدید ماه : 439
  • بازدید سال : 2,891
  • بازدید کلی : 44,440
  • کدهای اختصاصی
    پخش زنده حرم